دستگاه تولید مثل مردان مجموعه ای از ارگان هاست که از دو بخش داخلی و خارجی تشکیل شده همگی آنها نقش مهم و اساسی در سلامت مردان دارند. در واقع همانطور که از نام این دستگاه هم مشخص است؛ وظیفه اصلی آن تولید مثل و فعالیت جنسی است. اما کارکرد درست آن بر بخش های دیگر بدن نیز تاثیر میگذارد. در دوران بلوغ این دستگاه است که منجر به بروز صفات ثانویه در پسران شده و رشد جنسی آنها را کامل میکند. همچنین برای فرزندآوری نیاز به اسپرم هست که این دستگاه آن را تولید کرده و به تخمک میرساند. در ادامه بیشتر در مورد نقش این دستگاه در فرایند باروری و حتی برقراری رابطه جنسی توضیح خواهیم داد. در این زمینه افراد از متخصصین میتوانند کمک بگیرند. برای دریافت مشاوره جنسی کمک کنیم.
برای دریافت مشاوره در زمینه دستگاه تولید مثل مردان می توانید با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی آواژه از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت منزل با شماره 9099070354 تماس بگیرید.
یکی از موضوعاتی که هم در مورد مردان و هم زنان حائز اهمیت است؛ شناخت دستگاه تولید مثل و به طور کلی بدن شان است. در واقع زمانی که افراد در این زمینه اطلاعات درست و کاملی کسب نمایند؛ میتوانند سلامت جسمانی خود را تضمین کرده و از بروز بسیاری از مشکلات جلوگیری کنند. البته که کسب اطلاعاتی در این زمینه نیازمند مطالعه و حتی مشورت کردن با متخصصین مختلف است. اما به طور کلی پیشنهاد میشود که همه افراد هم در مورد دستگاه تولید مثل مردان هم دستگاه تولید مثل زنان اطلاعاتی کسب کرده از آنها استفاده نمایند. برای آشنایی با دستگاه تناسلی زنان کلیک نمایید.
در ابتدا به توضیح این موضوع میپردازیم که وظایف اصلی دستگاه تولید مثل مردان چیست. سپس هریک از اجزای داخلی و خارجی را به تفصیل بررسی خواهیم کرد. وظایف این دستگاه شامل موارد زیر میشود.
برخی از هورمون های اصلی که در عملکرد دستگاه تولید مثل مردان درگیر هستند؛ شامل موارد زیر میباشند.
هورمون تحریک کننده فولیکول: این هورمون برای تولید اسپرم ضروری است.
لوتئین: این هورمون برای تولید تستوسترون ضروری بوده و برای شروع فعالیت هورمون تحریک کننده فولیکول نیز ضروری میباشد.
تستوسترون: این هورمون تحریک کننده ترشح هورمون فولیکول و لوتئین است که از غده هیپوفیز در مغز ترشح میشود. اما تاثیر مستقیم بر عملکرد این دستگاه دارد.
همانطور که گفته شد؛ دستگاه تولید مثل مردان از دو بخش خارجی و داخلی تشکیل شده است. منظور از قسمت خارجی آن، بخشی که قابل مشاهده بوده و بیشتر در برقراری رابطه جنسی کاربرد دارد. اما بخش داخلی آن درون بدن بوده و درون شکم و در قسمت پایینی کمر مردان قرار دارد.
آلت تناسلی اصلی ترین بخش دستگاه تولید مثل مردان است که برای برقراری رابطه جنسی و ادرار کردن ضروری میباشد. این قسمت از بدن سه بخش دارد. قسمت ریشه که به شکم متصل است. بدن یا شافت که انتهای آلت میباشد و غده ها که به سر آلت گفته میشود. این قسمت با یک لایه پوست پوشانده شده است که با ختنه برداشته میشود.
بیضه ها در قسمت پشتی آلت هستند که با یک لایه پوست پوشانده میشوند که همان کیسه بیضه است. در این قسمت از بیضه های نگهداری میشود و به دلیل دمای مورد نیاز اسپرم هاست که در خارج از بدن قرار میگیرند. این قسمت بیشتر عملکرد محافظتی دارد. برای اطلاع از علت درد بیضه بعد از رابطه جنسی کلیک نمایید.
اپیدیدیم یک لوله طویل و بلند است که در پشت هر بیضه قرار گرفته و آنها را به مجرای دفران متصل میکند. این لوله ها وظیفه ذخیره و حمل اسپرم ها را برعهده دارند.
اما بخشی از دستگاه تولید مثل مردان که در داخل شکم قرار گرفته است نیز شامل موارد زیر میشود.
مجرای دفران: یک لوله عضلانی و طولانی که از اپیدیدیم به حفره لگن میرود.
وزیکول های منی: اندام های کیسه مانندی هستند که به مجرای دفران متصل میشوند.
غده پروستات: ارگانی کوچک است در زیر مثانه و جلوی روده بزرگ قرار میگیرد. مایعات این بخش به انزال و تغذیه اسپرم کمک میکنند.
غدد لوبورورتال: اندامی کوچک است در طرفین مجرای ادرار قرار گرفته و مایعاتی که ترشح میکند مستقیما وارد مجاری ادرار میشود.
هر کدام از این اندام ها چه در داخل بدن و چه در خارج ممکن است به دلایل مختلفی دچار مشکل شوند که این موضوع به طور کلی عملکرد دستگاه تولید مثل مردان را دچار اختلال میکند. در این قسمت به صورت مختصر به شرح این بیماری های خواهیم پرداخت.
⭕هیپوگنادیسم: با ابتلا به هیپوگنادیسم، بدن مردان به اندازه کافی تستوسترون ترشح نمیکند.
⭕بیماری پروستات: ابتلا به سرطان پروستات در مردان بسیار شایع است که در این حالت وضعیت دفع ادرار نیز در آنها تحت تاثیر قرار میگیرد.
⭕بروز مشکلاتی در بیضه ها: سلول های بیضه نیز ممکن است سرطانی شده و یا خود بیضه ها دچار پیچ خوردگی شوند.
⭕اپیدیدیمیت: در صورتی که اندام اپیدیدیم ملتهب یا آلوده شود؛ این بیماری ایجاد میشود.
⭕واریکوسل: به اتساع و التهاب رگ های بالای بیضه واریکوسل میگویند که در بیشتر موارد بی ضرر و خوش خیم است.
⭕هیدروسل: افزایش مایعات اطراف بیضه منجر به بروز هیدروسل میشود.
⭕ارکیت: التهاب یک یا هر دو بیضه ارکیت است که در اثر ابتلا به عفونت یا اوریون ایجاد میشود.
⭕فتق کشاله ران: زمانی که روده ها به شکل غیرعادی باز شده و یا ضعیف میشوند؛ فتق کشاله ران اتفاق میافتد.
⭕ابتلا به عفونت: باکتری، قارچ و ویروس های مختلف منجر به ایجاد عفونت در دستگاه تولید مثل مردان شده و مشکلات مختلفی را ایجاد میکنند.
⭕میکروپنیس: زمانی که آلت تناسلی مرد به صورت مادرزادی کوچک باشد؛ به آن میکروپنیس گفته میشود.
⭕فیموز: تنگی پوست ختنه فیموز است که معمولا در نوزدان و پسران جوان شایع است.
⭕پارافیموز: زمانی که پوست آلت تناسلی پسران ختنه نشود؛ به عقب کشیده شده و گیر میافتد. این حالت منجر به درد و تورم در ناحیه تناسلی میشود.
برای اینکه دستگاه تناسلی مردان در رابطه جنسی عملکرد خوبی داشته باشد؛ باید عوامل مختلفی را از جمله سن، تغذیه مناسب، وضعیت جسمانی و… را در نظر گرفت. در مورد نقش این دستگاه در برقراری رابطه جنسی باید به وضعیت نعوظ افراد، تایم انزال آنها، سلامت اسپرم ها برای باروری، ابتلا به بیماری های مقاربتی و … اشاره کنیم. اما به طور کلی بهتر است پیش از هرچیز از سلامت این دستگاه اطمینان حاصل کرده و در این زمینه حتما از متخصص اورولوژیست و مشاوره جنسی کمک بگیرند. برای آشنایی بیشتر با انواع بیماری های مقاربتی کلیک نمایید.
با کمک گرفتن از متخصص و مراجعه به پزشک به صورت دوره ای، افراد میتوانند سلامت جنسی خود را تضمین کرده و حتی عملکرد بهتری در این زمینه داشته باشند. از طرفی برخی از مردان تنها به سایز آلت تناسلی خود و یا نعوظ در حین رابطه جنسی توجه کرده و این دو مورد را نشانه سلامت جنسی خود میدانند. در صورتی که اگر هورمون های مختلف به درستی و به موقع ترشح نشوند و یا غدد مختلف در این دستگاه به خوبی کار نکنند؛ مردان درگیر بیماری های مختلفی میشوند. از این رو کمک گرفتن از متخصص از زمان بلوغ و یا شروع فعالیت جنسی از اهمیت زیادی برخوردار است.
با مطالعه مطالب بالا احتمالا متوجه خواهید شد که هریک از بخش های دستگاه تولید مثل مردان میتوانند دچار بیماری های مختلفی شوند. از طرفی چگونگی فعالیت و سلامت این دستگاه از اهمیت بالایی برای مردان برخوردار است. از این رو بهتر است در این مورد حساسیت لازم را به خرج داده حتما به شکل مرتب از متخصص کمک بگیرند.
برای دریافت مشاوره در زمینه دستگاه تولید مثل مردان می توانید با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی آواژه از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت منزل با شماره 9099070354 تماس بگیرید.
منبع: دستگاه تولید مثل مردان
مرگ فرزند را میتوانیم تلخترین تجربهای بدانیم که برای یک پدر و مادر پیش خواهد آمد. نوع علاقهای که والدین به فرزندشان دارند بسیار خاصتر و متفاوتتر از هر احساس دیگری است. به همین خاطر نبود فرزندان میتواند برای آنها بسیار آسیبزا باشد. اینکه مرگ فرزند در چه سنی رخ بدهد، ناگهانی باشد یا این آمادگی برای خانواده به وجود آمده باشد و همینطور شرایط مرگ، همگی از عواملی هستند که در شدت این سوگواری تأثیر دارند. بااینحال یک واقعیت تلخ دیگر این است که اگرچه فرزندتان دیگر زنده نیست اما شما همچنان باید به زندگی ادامه بدهید. حتی در شرایط حال حاضر برای کنار هم نگهداشتن خانواده باید بیشتر هم تلاش کنید. اما چطور؟ ما در این مطلب سعی میکنیم تا راهکارهایی را برای کنارآمدن با این غم و همینطور نکاتی که باید به آنها دقت داشته باشید را بررسی کنیم. پس در ادامه همراهمان باشید.
برای دریافت مشاوره در زمینه سوگ می توانید با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی آواژه از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت منزل با شماره 9099070354 تماس بگیرید.
پدر و مادرها هیچوقت به مرگ فرزندشان فکر نمیکنند. همیشه اینگونه بوده که آنها برای بزرگشدن و مراحل مختلف زندگی فرزندشان رؤیاپردازی و برنامهریزی میکنند. اما اگر به هر دلیلی این شرایط به هم بخورد چه؟ یک بیماری ناگهانی، تصادف یا آسیبهای فیزیکی به هر دلیل دیگری، میتواند این اوضاع را برعکس کند.
در این شرایط والدین فشار روحی بسیاری را تحمل میکنند. شاید بهجرئت بتوان گفت هیچچیز در دنیا عزیزتر از فرزند نیست؛ و ازدستدادن فرزند با تمام آرزوهایی که برایش داشتهاید میتواند بسیار سخت باشد. به همین خاطر بسیاری از پدر و مادرها نمیتوانند بهدرستی با این مشکل کنار بیایند. اینکه شما نتوانید با این وضعیت کنار بیایید به معنای آسیبهای جسمی و روحی است که دیریازود درگیر آنها خواهید شد.
این روزها دیگر به همه ما ثابت شده است که جسم و ذهن رابطه متقابلی با یکدیگر دارند. وقتی شما از نظر شرایط روحی در وضعیت خوبی نیستید نمیتوانیم انتظار جسم سالمی هم داشته باشیم. افکار منفی و ناراحتیهایی که والدین تجربه میکنند بدن آنها را در برابر بیماریهای مختلف آسیبپذیر میکند. در واقع این افراد سیستم ایمنی ضعیفتر و آسیبپذیری بیشتری نسبت به بیماریها پیدا میکنند. بهعلاوه بسیاری از مشکلات روانی نیز خود را در قالب بیماریهای جسمانی نشان خواهد داد.
افسردگی، اضطراب، درگیری با بیماریهای جدی مغزی بهخصوص زوال عقل و آلزایمر، احساس عذاب وجدان دائم یا بسیاری از مشکلات روحی دیگر از جمله شایعترین آسیبهایی هستند که پدر و مادرها به خودشان میزنند. درواقع شاید اشتباه نباشد اگر بگوییم بسیاری از پدر و مادرها پس از مرگ فرزندشان جریان طبیعی زندگی خود را از دست میدهند. آنها از این به بعد همیشه و در تمام لحظات به شکلی رفتار میکنند که انگار داغ فرزند درست در مقابل چشمانشان قرار دارد.
مرگ فرزند داغ بزرگی برای هر پدر و مادری است. بااینحال بعضی از شرایط میتواند این درد را کمی تخفیف داده یا برعکس، وضعیت را بدتر کند. البته که این موضوع بیش از هر چیزی به شخصیت والدین، میزان حساسیت آنها و شرایط زندگیشان بستگی دارد اما بعضی از جنبههای مربوط به مرگ فرزند هم در این موضوع نقش دارند.
همیشه تحملکردن اتفاقات ناگهانی بهمراتب سختتر از وقتهایی است که ما برای یک موضوع آمادگی پیدا میکنیم. در ارتباط با موضوعی به تلخی ازدستدادن فرزند نیز همینطور است. وقتی فرزند شما درگیر بیماری است که میدانید دیریازود او را از دست خواهید داد خودتان را برای این شرایط آماده میکنید. فضای بیمارستان، دیدن فرزند بیمارتان، روند بیماری و تمامی این مسائل یک پیشآمادگی در مغز شما ایجاد میکند که دیریازود میبایست با واقعیت مواجه شوید. اما در مورد مرگهای ناگهانی شرایط بسیار پیچیدهتر است. در این موقعیتها، هیچکس انتظار چنین اتفاقی را نداشته و برای آن آماده نیست. این وضعیت باعث میشود که فرد در ابتدا درگیر یک شوک ناگهانی بشود. آنها اصلاً نمیتوانند واقعیت را باور کنند یا هیچ ایدهای راجع به چگونگی کنارآمدن با آن ندارند. به همین خاطر به زمان و مراقبت خیلی بیشتری برای بهبود نیاز است.
فرزند شما در زمان مرگ چند سال داشت؟ والدین در واکنش به این موضوع دودسته میشوند. بعضی از والدین تصور میکنند که ازدستدادن فرزند در سنین کودکی دردناکتر است. تصور آنها این است که فرزندشان هنوز برای روبهروشدن با مرگ بسیار جوان یا ضعیف بوده است. در واقع ناتوانی و معصومیت کودکان موضوعی است که میتواند تا همیشه همراه این والدین شده و اجازه ندهد سوگ آنها آرام بگیرد.
در مقابل گروهی از والدین به مرگ فرزند در سنین بالاتر واکنشهای شدیدتری نشان میدهند. این گروه معتقدند تلاش و انرژی بیشتری برای تربیت فرزندشان گذاشتهاند. خاطرات بیشتری با او ساختهاند و حالا حضورش را در همهجا احساس میکنند. درواقع این والدین به دلیل لحظات بیشتری که در کنار فرزندشان گذراندهاند دلکندن از او برایشان بسیار دشوارتر است. فرزندان در سنین بالاتر تعاملهای بیشتری با والدینشان داشتهاند، والدین خاطرات بسیاری دارند و به همین خاطر برگشتن به زندگی عادی برایشان بهمراتب مشکلتر خواهد بود.
برای اطلاع از علل سندرم مرگ ناگهانی نوزاد کلیک کنید.
یکی از موضوعاتی که بهشدت میزان سوگ والدین را در مورد مرگ فرزندشان تحتتأثیر قرار میدهد چگونگی مرگ فرزند است. آیا شما میتوانستید کاری برای تغییر شرایط انجام بدهید؟ این سؤالی است که بسیاری از والدین را درگیر عذاب وجدان میکند. آنها حتی گاهی بهاشتباه فکر میکنند که به دلیل کمکاری خودشان فرزندشان را ازدستدادهاند. به همین خاطر بررسی واقعبینانه و پاسخدادن درست به این شرایط تأثیر بسیاری در وضعیت روحی بازماندگان خواهد داشت.
وقتی شما یک خانواده دارید، پس از مرگ فرزند هم هنوز این خانواده پابرجاست. این یعنی، شما میبایست به وضعیت خانواده خود رسیدگی کنید. محتوای این موضوع وقتی جدیتر میشود که فرزند ازدسترفته شما، تنها فرزندتان نبوده باشد. آیا شما بهغیراز او فرزند یا فرزندان دیگری هم دارید؟ در این بخش میخواهیم راجع به سلامت روان آنها صحبت کنیم. به خاطر داشته باشید که این ماجرا و نوع واکنش شما نسبت به آن، روی شخصیت و رفتار سایر فرزندانتان نیز تأثیر خواهد گذاشت.
برای اطلاع از راه های کنار آمدن با خودکشی فرزند کلیک کنید.
گاهی اوقات ترس ازدستدادن، باعث میشود شما نسبت به بقیه فرزندانتان بیش از حد سختگیر بشوید. در این موقعیتها ما همیشه نگران این هستیم که نکند اتفاقی مشابه فرزند یا فرزندان دیگرمان را هم از ما جدا کند! به همین خاطر شروع به مراقبتکردنهای افراطی میکنیم. یا شاید شما از نظر فیزیکی مراقبت افراطی نداشته باشید اما بیش از حد به فرزندان خود وابستگی پیدا کنید و آنها را نیز به خودتان وابسته نگه دارید.
این حالت یکی از رایجترین اشتباهاتی است که ما در واکنش به مرگ فرزند انجام میدهیم. اما به خاطر داشته باشید که این رفتار شما از ترسی میآید که اساس منطقی درستی ندارد. در واقع مراقبتکردنهای افراطی یا پر کردن خلأهای عاطفیمان با استفاده از دیگران رفتارهایی نیستند که واقعاً مشکل را حل کنند یا اگر بحرانی پیش بیاید بتوانند ما را نجات بدهند. پس بهتر است بهجای این کارها به دنبال راههای سالمتری برای کنارآمدن با شرایط باشیم. بهعلاوه شما با این رفتارها سلامت روان فرزندان دیگرتان را نیز به خطر میاندازید.
حالتی درست برعکس آنچه در بالا گفتیم هم وجود دارد. گاهی اوقات یک مادر یا پدر با ازدستدادن فرزند خودش کاملاً غرق در ناراحتیهای خویش میشود. این والدین آنقدر از نظر روحی تحتفشار قرار میگیرند که دیگر وظایف پدری یا مادری خود را برای سایر فرزندان نیز بهدرستی انجام نمیدهند. در این شرایط فرزند شما احساس میکند از نظر روحی بیپناه مانده؛ و این میتواند تأثیر منفی بسیاری روی سلامت روان او داشته باشد.
یک اشتباه رایج دیگر این است که والدین فکر میکنند بهتر است هرگز با کودکان راجع به اتفاقی که برای خواهر یا برادرشان افتاده صحبتی نکنند. آنها فکر میکنند این کار از نظر روانی به صلاح فرزندشان است. در واقع میخواهند سایر فرزندانشان را از این فضای ناراحتکننده دور نگه دارند. اما از نظر متخصصان روانشناسی کودک این کار اشتباه است.
در این حالت کودکان در شرایط سختی قرار میگیرند که نمیدانند چطور باید به احساسات و شرایط روانیشان رسیدگی کنند. پس بهعنوان والدین این کودکان، حتماً درباره اتفاقی که برای برادر یا خواهر آنها افتاده برایشان صحبت کنید. اجازه بدهید آنها هم احساس خود را بیان کنند و حتی غم خود را با گریه و ناراحتی نشان بدهند.
مهمترین نکته راجع به مرگ فرزند این است که چطور با این غم کنار بیاییم. بخواهید یا نخواهید شما میبایست از این به بعد با داشتن چنین تجربه تلخی به زندگی ادامه بدهید. اما سؤال مهم اینجاست که بهعنوان پدر یا مادری که فرزندش را از دست داده است چطور میتوانیم به زندگی خودمان ادامه بدهیم؟ چند راهکار وجود دارد که میتواند از سلامت روان شما در مقابل غمی که در دل دارید مراقبت کند. این راهکارها عبارتند از:
اولین راهکار این است که به خودتان برای ناراحت و سوگوار بودن حق بدهید. گاهی اوقات ما فکر میکنیم نباید بیش از حد ناراحتی کنیم و باید جلوی خودمان را بگیریم. یا شاید حتی دیگران از ما بخواهند که سریعتر احساساتمان را کنترل کرده و سروسامانی به زندگیمان بدهیم. اما واقعیت این است که شما فاجعه بزرگی را از سر گذراندهاید. پس بسیار طبیعی است که ناراحت باشید و بخواهید عزاداری کنید. هرگز جلوی خودتان را برای عزاداریکردن نگیرید. اینکه مانع جریانداشتن احساساتتان بشوید میتواند صدمات روحی بیشتری را به دنبال بیاورد.
تا هرکجا که احساس میکنید نیاز دارید برای فرزند ازدسترفتهتان عزاداری کنید هرگز احساساتتان را سرکوب نکنید. بااینحال این نکته را به خاطر داشته باشید که اولین قدم برای شروع زندگی دوباره و کنارآمدن با این غم، پذیرفتن آن است. پذیرفتن به معنای آن است که شما قبول کنید این اتفاق در زندگیتان افتاده و با وجود داشتن چنین تجربهای میبایست به مسیر زندگیتان ادامه بدهید.
وقتی صحبت از پذیرش میشود خیلی از پدر و مادرها احساس عذاب وجدان میکنند. آنها میگویند چطور میتوانیم زندگی کنیم و شاد باشیم وقتی فرزندمان در سنین کودکی یا جوانی از بین رفته است. در واقع آنها فکر میکنند برای حفظ حرمت فرزند ازدسترفته باید همیشه غمگین باشند. این وضعیت گاهی آنقدر جدی میشود که اگر بخواهند شاد باشند یا حتی لباسهای مشکی را در بیاورند احساس عذاب وجدان میکنند؛ یا فکر میکنند پدر و مادر بدی هستند. آیا به نظرتان این تفکر درست است؟ به نظر شما روح فرزندتان به شما چشم دوخته و انتظار دارد پس از مرگ او شما زندگی خود را متوقف کنید؟
بهتر است تلاش کنید تا به این باور برسید که زندگیکردن شما به معنای این نیست که آدم بدی هستید. شما فرزندتان را فراموش نکردهاید یا نسبت به آن بخش از زندگی خودتان بیتوجه نشدهاید. بلکه قرار است بدانید بخشها و ابعاد مختلف زندگی نباید باهم مخلوط شوند. بلکه باید این بخشها را جدای از هم نگه دارید. این یعنی به همان اندازه که لازم است یاد و خاطره فرزندتان را زنده نگه دارید؛ و به همان اندازه که لازم است به بخشها و وظایف دیگر زندگیتان هم توجه کنید.
راهکارهایی را پیدا کنید که میتوانند شما را برای طولانیمدت آرام کنند. برای مثال ممکن است به مسائل مذهبی، خیریه، هنری یا علمی علاقه پیدا کنید. مهم نیست این راهکار چه باشد مهم این است که به شما احساس خوبی را منتقل کند. روشهایی مثل گریهکردن، عزاداری، انزواگزینی و انجامندادن امور زندگی شاید در کوتاهمدت شما را آرام نگه دارند اما خودتان بهتر میدانید که نمیتوان به این شکل همه عمر را گذراند. پس بهتر است هرچه سریعتر به دنبال راهکارهای مثبت و سازنده برای آرامکردن خود و ادامهدادن زندگیتان باشید.
وقتی آسیب روحی به بزرگی مرگ فرزند را در زندگیتان تجربه کردهاید بهترین قدمی که میتوانید برای سلامت روان خود و سایر اعضای خانواده بردارید کمکگرفتن از روانشناس است. جلسات مشاوره میتوانند به شکلهای مختلف به شما و خانوادهتان در این شرایط کمک کنند.
با مرگ فرزند، قطعاً والدین و همینطور سایر فرزندان که حالا خواهر یا برادرشان را ازدستدادهاند آسیبهای روحی بسیاری را تجربه میکنند. افسردگی، اضطراب، کابوسهای شبانه و مسائلی ازایندست در این خانوادهها بسیار اتفاق میافتد. در چنین شرایطی شما بیش از هر چیز به یک روانشناس نیاز دارید. مشاور متخصص بهخوبی شرایط روانی تکتک اعضای خانواده را بررسی کرده و راهکارهایی را برای درمان آسیبها و جلوگیری از پیشرفت آنها به وی آموزش میدهد.
اگر فرض کنیم همه خانواده شما یک واحد است، حالا خانواده ضربه سنگینی را تجربه کرده است. قطعاً همه چیز در زندگی و روابط میان شما به هم خواهد ریخت. کمکگرفتن از یک مشاور خانواده به شما کمک میکند که یاد بگیرید چطور بعدازاین آسیب خانوادهتان را دوباره بازسازی کرده و اجازه ازبینرفتن یا آسیبدیدن به آن ندهید. برای دریافت خدمات مشاوره خانواده کلیک کنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه مادرشوهر حسود می توانید با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی آواژه از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت منزل با شماره 9099070354 تماس بگیرید.
سؤالات متداول
آیا سوگواری برای مرگ فرزند، بعد از گذشت دو سال طبیعی است؟
هیچ زمان خاصی برای سوگواریکردن و تمامشدن سوگواری وجود ندارد. نکتهای که باید به آن دقت داشته باشید شدت این موضوع است. اگر شدت سوگواریهای پدر یا مادر اصلاً کمتر نشده این موضوع نشانه افسردگی یا اختلال سوگ است. اما اگر ناراحتی با شدتی کمتر هنوز هم ادامه دارد اما فرد به امور زندگیاش هم رسیدگی دارد میتوان گفت که او به زمان و البته حمایت تخصصی بیشتری نیاز دارد. در این شرایط بهتر است از یک مشاور روانشناس کمک بگیرید.
چطور با مادر شوهرم رفتار کنم ؟ رفتار و نحوه برخورد با مادر شوهر یکی از مهمترین مسائلی است که باید از ابتدای زندگی در مورد آن تصمیم بگیرید. چقدر میخواهید با او صمیمی باشید؟ حد و مرز ارتباط و رفت و آمدتان قرار است به چه شکل باشد؟ یادتان باشد که نوع رفتار با مادرشوهر را با تمام جزئیات آن در ابتدای زندگی مشترک مشخص کنید. حتماً خودتان هم به تجربه متوجه شدهاید که بهترین زمان برای مشخص کردن نوع یک رابطه همان ابتدای کار است.
البته شما در هر زمانی از زندگی مشترک خود میتوانید برای تغییر رفتارتان اقدام کنید اما قطعاً تغییر کردن در میانه راه بسیار سختتر خواهد شد. اگر احساس میکنید این موضوع برای شما هم تبدیل به یک چالش شده و دیگر نمیدانید چطور باید با مادر همسرتان رفتار کنید یا در ابتدای زندگی هستید و نمیدانید مرزهای تان را چطور ایجاد کنید بهتر است در ادامه این مطلب همراه ما باشید. و یا برای دریافت مشاوره خانواده کلیک کنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه چطور با مادر شوهرم رفتار کنم می توانید با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی آواژه از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت منزل با شماره 9099070354 تماس بگیرید.
اگر در حال خواندن این مطلب هستید حتماً متوجه شدهاید که رفتار با مادرشوهر چقدر اهمیت دارد و تا چه اندازه میتواند روی سلامت روان شما و کیفیت زندگی مشترکتان تأثیر بگذارد. بااینحال بهتر است یکبار با هم این موضوع را بررسی کنیم که واقعاً به چه دلیلی باید رابطه خود را با مادر همسرمان مدیریت کرده و حواسمان به برخی رفتارها باشد. در ادامه ابتدا به علت این موضوع و پاسخ به اینکه چگونه با مادر شوهرم رفتار کنم پرداخته ایم.
وقتی بین شما و هرکس دیگری کینه و ناراحتی وجود داشته باشد اولین کسی که از این وضع آسیب میبیند خود شما هستید. در فرهنگ کشور ما، خانواده و بهخصوص مادر جایگاه ویژهای دارد. پس شما نمیتوانید از همسرتان توقع داشته باشید که با مادرش ارتباط نداشته باشد یا بپذیرد که شما با خانوادهاش رفتوآمد نکنید.
در چنین وضعی شما حداقل هفتهای یکبار، زمانتان را با فردی میگذرانید که از او دل خوشی ندارید. حتماً خودتان متوجه این موضوع شدهاید که چنین وضعیتی چقدر میتواند استرس و فشار روانی به همراه داشته باشد. به همین نسبت اگر شما رابطه با مادر شوهرتان را بهدرستی مدیریت کنید در درجه اول آرامش را وارد زندگی خودتان کردهاید.
همه ما خانواده اولمان را دوست داریم و دلمان میخواهد همسر ما نیز به پدر و مادرمان احترام بگذارد. وقتی همسرتان ببیند که شما رفتار خوبی با مادرش دارید قطعاً متوجه محبت و حسننیت شما خواهد شد و به دنبال آن علاقه او به شما چندین برابر میشود. بهعلاوه این رفتار شما جلوی بسیاری از اختلافهایی که زوجهای دیگر بر سر خانوادههایشان دارند را میگیرد. در نتیجه بسیاری از مشکلات اصلاً وارد زندگی شما نمیشوند.
خیلی اوقات دیدهایم که رابطه ناسالم بین عروس و مادرشوهر فقط به همینجا ختم نمیشود. اختلاف بین این دو نفر بر سر تمامی رفتوآمدها ادامه پیدا میکند؛ یارکشیهای بسیاری را به دنبال دارد؛ حتی در نهایت ممکن است به ازهمپاشیدن زندگی بیانجامد. زیرا خانم احساس میکند که همسرش آنطور که باید در مقابل رفتارهای بد دیگران از او حمایت نکرده و همین موضوع تبدیل به یک بحث همیشگی در خانواده میشود.
طبیعتاً همسر شما نیز از اینکه راجع به خانواده و بهخصوص مادرش با ادبیات بدی صحبت کنید ناراحت میشود. این شرایط باعث بهوجودآمدن دعواهای بسیاری میشود که ازبینرفتن احترامها و دلگیری بین زوجین را به همراه دارد. شاید باورتان نشود اما بسیاری از طلاقهای عاطفی یا رسمی در ابتدا از اختلاف و درگیری بر سر یک موضوع به همین سادگی شروع میشوند.
بعد از اینکه متوجه شدید رفتار با مادرشوهر چه اهمیت و جایگاهی در زندگی شما دارد بهتر است از این صحبت کنیم که قوانین رفتار با مادرشوهر کدامها هستند؟ یا بهعبارتدیگر چه اصولی را باید در ارتباطهایمان رعایت کنیم؟ ما در ادامه راجع به مهمترین ویژگیهایی که بهتر است داشته باشید صحبت خواهیم کرد. اما این را نیز در نظر بگیرید که رفتار بین عروس و مادرشوهر در هر خانوادهای و بر اساس شخصیت دو طرف یا فرهنگ آن محیط متفاوت خواهد بود.
اولین قانونی که باید به آن توجه کنید این است که مادرشوهر، مادر شما نیست! این به معنای آن است که شما نمیتوانید همان رابطهای که با مادرتان دارید با مادر همسرتان نیز داشته باشید. یادتان باشد که شما در خانواده خودتان نقش دختر خانواده را دارید اما در خانواده همسرتان شما بهعنوان عروس خانواده هستید.
پس قطعاً وظایف و انتظاراتی که از شما دارند در این دو محیط متفاوت خواهد بود. شاید رفتاری که شما در محیط خانه خودتان انجام میدهید و دیگران کاملاً آن را میپذیرند از نظر خانواده همسرتان و بهعنوان عروس خانواده خیلی هم مناسب نباشد. به همین خاطر بهخصوص در سالهای اول زندگی این نکته را در نظر داشته باشید که رابطه با مادر همسر و همچنین سایر اعضای خانواده او را کمی حسابشدهتر پیش ببرید.
به تازه عروس ها توصیه میکنیم که حتما درباره نحوه تعیین حدود رابطه با خانواده همسر بخوانید.
یکی از قوانینی که شما را در داشتن رابطه مناسب با مادر همسرتان کمک میکند این است که متوجه احساسات او باشید. وقتی رفتار خاصی را از مادر همسرتان میبینید به این فکر کنید که چه نیازها یا عواطفی پشت این رفتار وجود دارد؟ چه چیزی باعث شده مادر همسرتان چنین رفتاری داشته باشد؟ وقتی دلیل را پیدا کرده و برای برطرفکردن آن تلاش کنید قطعاً نتیجه بهتری خواهید گرفت تا اینکه صرفاً بخواهید به هر رفتار او واکنش نشان بدهید.
بسیاری از مادران، وقتی پسرشان به سنین ازدواج میرسد از این میترسند که کسی پسرشان را از آنها جدا کند. هرچه به سمت خانوادههایی برویم که زنان هویت خود را بیشتر با خانهداری و بزرگ کردن بچهها نشان میدهند تا اینکه دغدغهای برای خودشان داشته باشند این ماجرا پررنگتر خواهد شد.
پس بسیاری از مواقع رفتار مادر همسرتان را بهپای این بگذارید که استقلال پسرش برای او به معنای ازدستدادن بخشی از هویت خودش است. حالا بهجای جبههگرفتن در مقابل این رفتار مادر همسرتان سعی کنید ارتباط خوبی با او خلق کنید و به او اطمینان خاطر بدهید که هیچکس قرار نیست او را از فرزندش جدا کند.
پاسخدادنهای تندوتیز به رفتار مادرشوهری که شما را ناراحت کرده است، تلاش برای اثبات قدرت خودتان به مادر همسر یا اینکه بخواهید به او نشان بدهید همسرتان شما را بیشتر از دیگران دوست دارد، در واقع هیزمهایی هستند که زیر آتش اختلاف با مادرشوهر میگذارید. بهتر است بهجای این رفتارها همیشه یک اصل را در رفتار با مادرشوهر در نظر داشته باشید؛ این اصل چیزی نیست بهغیراز اینکه شما قرار است با احترام و آرامش رفتار کنید.
معنای این حرف این نیست که اگر مادر همسرتان حرف بدی به شما میزند یا بدرفتاری میکند در مقابلش سکوت کنید بلکه میخواهیم بگوییم درست واکنش نشان بدهید. یعنی بهجای تلاش برای تلافیکردن، سعی کنید با آرامش و قاطعیت احساس خودتان را بیان کنید.
بزرگترها معمولاً بهغیراز احترام و محبت چیز دیگری از فرزندانشان نمیخواهند. سعی کنید همیشه در رفتارتان با مادرشوهر به او نشان بدهید که دوستش دارید و برایش احترام قائلید. هدیه خریدن، کمککردن در کارها یا حتی یک احوالپرسی ساده همگی میتوانند مثالهایی از ابراز محبت باشند. با این کار شما رابطه خوبی با مادر شوهرتان درست خواهید کرد. حتی شاید حالت تدافعی و بدرفتاریهای او نیز با همین روشها از بین برود.
یکی از اشتباهات خانمها این است که رفتارهای بد همسرشان را در خانواده او و با مادر وی در میان میگذارند. یادتان باشد که یک مادر در اکثر اوقات به دلیل غریزه مادری که دارد از فرزندش حمایت خواهد کرد؛ و به شما اجازه نمیدهد که بهراحتی از فرزندش بدگویی کنید. پس یکی دیگر از قوانینی که باید در نظر داشته باشید این است که بههیچعنوان راجع به اختلافهایتان یا دلخوریهایی که از همسرتان دارید با خانواده او صحبت نکنید.
آخرین نکته این بحث را میتوانیم مهمترین نکته نیز بدانیم. آن هم این است که شما باید در مقابل خانواده شوهر برای خودتان حد و مرزهای کاملاً تعریف شدهای داشته باشید از اینکه چند بار در هفته قرار است آنها را ببینید تا اینکه راجع به چه مسائلی با آنها صحبت بکنید همگی به تفکر احتیاج دارند. وقتی قرار است حد و مرزهایتان را مشخص کنید این نکته را به خاطر داشته باشید که هرچقدر مرزهایتان را بازتر بگذارید یا مرزی نداشته باشید بیشتر اجازه دخالت به دیگران خواهید داد و این میتواند نقطه شروعی برای اختلافات جدیتر باشد.
پیشنهاد می شود که حتما مقاله راه های جلوگیری از دخالت مادر شوهر را بخوانید.
اگر با مادر شوهرتان اختلاف دارید و نمیدانید رفتار درست کدام است؛ یا اگر در ابتدای راه هستید و میخواهید زندگی مشترک را شروع کنید اما راجع به رفتار با مادرشوهر اطلاعاتی ندارید میتوانید از یک مشاور کمک بگیرید. مشاورین خانواده به دلیل تخصص و تجربهای که در برخورد با این مشکلات دارند بهخوبی میتوانند وضعیت شما را بررسی کرده و راهکارهایی را برای ارتباط با خانواده همسر به شما آموزش بدهند. پس بهتر است برای بررسی بیشتر شکل رابطهتان با مادرشوهر بهصورت اختصاصی، حتماً از یک متخصص خانواده کمک بخواهید.
برای دریافت مشاوره در زمینه چطور با مادر شوهرم رفتار کنم می توانید با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی آواژه از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت منزل با شماره 9099070354 تماس بگیرید.
سؤالات متداول
آیا قطع ارتباط من با مادرشوهرم اشتباه است؟
روانشناسان خانواده معمولاً توصیه میکنند که در فرهنگ کشور ایران این قطع ارتباطها نمیتواند راهکار مفیدی باشد. زیرا خانوادهها و ارتباط با آنها برای تمامی ما بسیار مهم است. به همین خاطر بهتر است تا جای ممکن سعی کنید رابطه خود را با مادر همسرتان اصلاح کنید و از قطع ارتباط خودداری کنید.
مقابله به مثل کردن به معنی تلافی کردن یا دقیقا همان کار را تکرار کردن در شرایط مختلف است. همه ما زمانی که با رفتاری مواجه میشویم که برعلیه ماست؛ احساسات مختلفی را تجربه میکنیم. اما یکی از ابتدایی ترین آنها حس انتقام گرفتن یا جبران کردن است. بروز این احساسات کاملا طبیعی بوده و در همه افراد بروز میکند. اما برخی از افراد میتوانند به درستی آن را مدیریت کرده و برخی دیگر نمیتوانند. این موضوع مخصوصا در مسائل زناشویی، پررنگ تر خواهد شد. از این رو در این مقاله قصد داریم به طور ویژه بر این مورد از تلافی کردن تمرکز کنیم؛ پس با انتهای مقاله با ما همراه باشید.
برای دریافت مشاوره در زمینه مقابله به مثل می توانید با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی آواژه از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت منزل با شماره 9099070354 تماس بگیرید.
گاهی یک رابطه عاطفی، تبدیل به صحنه ای برای جنگ قدرت میشود. در واقع افراد تمایل دارند تا با مقابله به مثل کردن در مورد رفتارهای طرف مقابل شان، نشان بدهند که توانایی جبران کردن را داشته و هیچ چیزی را بی جواب نمیگذارند. با اینکه برای ادامه یافتن این رابطه، هیچ چیز مهم تر از گذشت و بخشش نیست. اما، راز یک زندگی مشترک موفق، دقیقا همین است. افراد میتوانند تلافی کنند؛ اما از موضع خود کوتاه آمده ترجیح میدهند تا چشم پوشی کنند.
البته که مقابله به مثل کردن در هیچ زمینه دیگری، نتایج خوبی به همراه نخواهد داشت. به همین دلیل بهتر است اگر این حس درون شما بسیار پررنگ بوده و یا اغلب اوقات تمایل به جبران کردن به شکل بد را دارید؛ از یک مشاوره در این زمینه کمک بگیرید. برای دریافت مشاوره تلفنی کلیک نمایید.
پرخاشگری و عصبانیت در زندگی مشترک میتواند نتایج بسیار بدی به همراه داشته باشد. اما در مقابل آن مقابله به مثل کردن جواب نمیدهد. چرا که هر اندازه که شما بیشتر مقابله به مثل کنید؛ خشم او نیز بیشتر میشود. عصبانیت، دلایل مختلفی دارد که میتواند ناشی از عدم تعادل هورمون ها، افسردگی، خستگی و فشار کاری، استرس و اضطراب، عزت نفس پایین و یا حتی مشکلات خود رابطه باشد. در این حالت فرد عصبانی شرطی شده و زمانی که میبیند با این روش به خواسته های خود در رابطه میرسد؛ دیگر همواره از این روش استفاده میکند. در صورتی که این موضوع هم میتواند به خود او و هم به رابطه آسیب بزند.
گاهی خود فرد عصبانی هم میداند که رفتارهای او اشتباه است؛ اما نمیداند که اقدام درست چیست و باید چه کند! در این شرایط، این همسر است که باید سکان را به دست گرفته و تلاش کند تا به جای مقابله به مثل کردن، اوضاع را بهتر کند. برای مثال بتواند همسر خود را آرام کرده و از مهارت های کنترل خشم برخوردار باشد. همچنین شنونده خوبی باشد و به همسر این اجازه را بدهد تا به جای عصبانی شدن؛ صحبت کند و احساسات خود را به آرامی بروز دهد. تشویق همسر برای کمک گرفتن از یک روانشناس نیز بسیار موثر خواهد بود.
معمولا افراد در مواجهه با لجبازی نیز دست به مقابله به مثل کردن میزنند. این موضوع برایشان تبدیل به یک مسابقه میشود که هرچه لجبازی بیشتر، احساس قدرت بالاتر. زوجین در این حالت تبدیل به معلم های اخلاقی میشوند که میخواهند با این روش به طرف مقابل خود درس زندگی بدهند. اما فراموش نکنید که لجبازی کردن و یا مقابله به مثل در جواب آن هیچگاه منجر به بروز حس خوب میان شما و همسرتان نمیشود. حتی آموزنده هم نیست. حتی ممکن است فرزندان تان نیز از شما بیاموزند.
پس چطور باید با یک همسر لجباز مقابله به مثل کرده و به او نشان داد که رفتارهایش اشتباه است؟ به جای لجبازی کردن، تلاش کنید تا نظر طرف مقابل خود را تغییر داده، در عین آرامش با او صحبت کرده و کاری را که به نظرتان درست را انجام ندهید. نه کاری را به برای لجبازی انتخاب کرده اید.
یکی دیگر از رفتارهایی را که در آن بسیار شاهد مقابله به مثل کردن، هستیم؛ بددهنی و توهین کردن است. شاید شما هم در دعواها و درگیری های مختلفی دیده باشید که هرچه یک نفر بیشتر بددهنی میکند؛ طرف مقابل نیز دقیقا همین کار را تکرار کرده و بیشتر توهین میکند. برای اطلاع از روش های رفتار با شوهر بد دهن کلیک نمایید.
اما شما به جای مقابله به مثل کردن در مورد توهین و بددهنی همسرتان، تنها سکوت کنید. شاید با اینکار او در ابتدا عصبی تر شود؛ اما به مرور خشم او فروکش کرده و به اشتباه خودش پی میبرد. اگر شما بتوانید اینکار را بکنید؛ به مرور این رفتار نیز در همسر کمتر اتفاق افتاده و به مرور از بین میرود.
از طرفی شما از واژه های زیبا و محبت آمیز بیشتر استفاده کنید؛ تا او نیز بیاموزد.
پیشتر در مورد راهکارهای جایگزین مقابله به مثل کردن در شرایط خاص صحبت کردیم. اما به طور کلی این راهکارها، میتوانند در شرایط مختلفی، در این مورد موثرباشند. برای اطلاع از راه های تغییر دادن همسر کلیک نمایید.
سکوت کردن: اگر بتوانید به جای مقابله به مثل کردن، سکوت کنید قطعا به نتایج بهتری چه در زندگی مشترک چه در شرایط دیگر خواهید رسید.
عذرخواهی کردن: گاهی رفتارهای همسر، بازخورد ونتیجه رفتارهای خودتان است. پس بهتر است سکوت کرده و شما خودتان را اصلاح کنید.
گوش دادن به حرف های طرف مقابل: به حرف گوش ندهید؛ تا جواب بدهید. بلکه گوش دهید تا متوجه شده و بتوانید فکر کنید. همواره نیازی به جواب دادن وجود ندارد. پس بهتر است در ابتدا به درستی متوجه شوید که طرف مقابل در حال گفتن چه موضوعی است.
کمک گرفتن از روانشناس: اگر کنترل این موضوع برایتان دشوار است؛ حتما در مورد آن با یک روانشناس مشورت نمایید.
تقویت روحیه بخشش: روحیه بخشش را در خود تقویت کنید تا به جای مقابله به مثل بتوانید چشم پوشی کنید.
گاهی مقابله به مثل نکردن مخصوصا در زندگی مشترک کار دشواری است. طبیعتا تمایل دارید تا به طرف مقابل نشان دهید تا شما هم میتوانید. اما فراموش نکنید که استفاده این روش، پیامدهای بسیار بدتری داشته و مشکلات زیادی را برایتان ایجاد خواهد کرد. از این رو در این زمینه حتما از یک متخصص کمک گرفته و تلاش کنید تا این رفتار را اصلاح کنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه مقابله به مثل می توانید با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی آواژه از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت منزل با شماره 9099070354 تماس بگیرید.
دوست حسود به احتمال بیشتر از یک دشمن برای شما آسیب به بار میآورد. معمولا دوستان واقعی هیچگونه احساس حسادتی نسبت به یکدیگر نداشته و همواره تمایل دارند تا خوشحالی همدیگر را ببینند. پس اگر یکی از اطرافیان تان نشانه های حسادت را از خود بروز میداد؛ او دوست شما نیست. البته که این افراد تبحر زیادی در پنهان کردن این موضوع داشته و تمایل دارند تا این خودشان را دلسوز شما نشان دهند. اما گاهی این احساس غلبه کرده و دیگر نمیتوانند آن را پنهان کنند. از این رو بهتر است نشانه های رفتاری آنان از شناخته و از آنها دور بمانید تا آسیب کمتری ببینید. همچنین در این زمینه میتوانید از یک مشاوره تلفنی نیز کمک بگیرید.
برای دریافت مشاوره در زمینه دوست حسود می توانید با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی آواژه از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت منزل با شماره 9099070354 تماس بگیرید.
شاید شما هم در میان دوستان خود متوجه نشانه های خصومت آمیز برخی از آنها شده باشید. اما نمیتوانید باور کنید که فردی سالهاست میشناسید؛ در حال حسودی کردن به شما باشد. فراموش نکنید که بروز این رفتار از هیچکس بعید نیست. البته که واکنش های شما نیز در این مورد موثر هستند. اما به طور کلی بهتر است فاصله خود را با چنین دوستانی حفظ کنید. آنها احتمالا به بهانه های مختلف، به شما توهین کرده، انتقاد میکنند و یا حتی با تحقیر کردن شما قصد بالاکشیدن خود را دارند. در ادامه بیشتر در مورد نشانه های رفتاری آنان توضیح داده و روش برخورد با آنها را نیز میگوییم. برای آشنایی با نشانه های حسادت به دیگران کلیک نمایید.
شناسایی نشانه های یک دوست حسود آسان است. به شرط آنکه این نشانه ها را بشناسید. پیش تر هم به این نکته اشاره کردیم که در بیشتر موارد؛ افراد در حال انکار این موضوع برای خودشان هستند که دوستشان حسود است. در صورتی که ارتباط با چنین فردی فقط به منجر به آسیب به خودتان میشود. برخی از نشانه هایی که چنین افرادی از خود بروز میدهند؛ شامل موارد زیر است.
معمولا یک دوست حسود ، بسیار زیرکانه عمل کرده و شما را به گونه تحقیر میکند که انگار در حال تعریف و تمجید کردن از شماست. آنها را خود را دلسوز و بسیار مشتاق نشان میدهند تا شما در مورد زندگی شخصی تان صحبت کنید. بعدا دقیقا ا همین موضوع استفاده کرده و به وسیله آنها شما را تحقیر میکنند.
آنها با اینکه خود را بی میل نشان میدهند و یا جوری وانمود میکنند که شما از آنها پایین تر هستید؛ اما در واقعیت از شما تقلید کرده و هرکاری را انجام دهید؛ آنها نیز انجام میدهند. برای مثال از لباسی که به تازگی گرفته اید؛ بسیار ایراد گرفته و میگویند که اصلا زیبا نیست. اما بلافاصله دقیقا مانند همان را تهیه میکنند. این مصداق بارز حسودی کردن است.
یکی دیگر از نشانه های دوست حسود؛ این است که تمایل دارد فقط در مورد خود و موفقیت هایش صحبت کند و اجازه صحبت کردن به شما نمیدهد. در واقع او با این کار قصد دارد که نشان دهد از شما برتر است. آنها اصلا متواضع نبوده و میخواهند تا فقط خودشان دیده شوند.
دوست حسود به شما توصیه میکند؛ اما نه توصیه های کارآمد و مفید. او از قصد به شما راهکارهای اشتباه داده تا خطاهای شما را افزایش داده و منجر به شکست تان بشود. آنها تمام تلاش خود را در این زمینه کرده و همواره تلاش میکنند تا مانعی بر سر راه تان باشند. برای اطلاع از راه های شناخت دوست و دشمن کلیک نمایید.
آنها به جای همراهی با شما، بیشتر تلاش میکنند تا رقابت کرده و از شما جلو بزنند. در واقع دوستی برای آنها یک مسابقه است که هیچ خط پایانی ندارد.
یکی از اصلی ترین نشانه های دوست حسود ، این است که از شکست و ناراحتی های شما خوشحال میشوند. چرا که همه هدف آنها از رفتارهایشان این است که چنین روزی را ببینند. و در این شرایط است که احساس پیروزی و آرامش میکنند.
آنها حتی دلیل مشخصی هم برای تنفر از شما ندارند؛ اما نمیتوانند حس خوبی نسبت به شما داشته باشند. آنها اصلا به این موضوع اعتراف نکرده و بالعکس خود را دوستدار شما نشان میدهند.
هر زمان که شما در حال شادی کردن هستید و یا به موفقیتی رسیده اید؛ آنها حضور ندارند. این بدان خاطر است که نمیتوانند جلوی احساسات خود را بگیرند و از طرفی توانایی خوشحال دیدن شما را نیز ندارند.
علاوه بر نشانه هایی که در بالا ذکر کردیم؛ آنها ممکن است چنین رفتارهایی نیز از خودشان بروز دهند.
برخورد با یک دوست حسود کار دشواری است. چرا که او این موضوع را نپذیرفته و قصد تغییر دادن خود را ندارد. از طرفی ادامه رابطه با او فقط باعث میشود تا احساسات بدی را تجربه کنید. از این رو بهتر است به تدریج رابطه خود را با او کمرنگ تر کرده و بعد از مدتی به طور کلی قطع ارتباط کنید. اما اگر قصد ادامه رابطه با او را دارید؛ لزومی ندارد تا در مورد دستاوردها و موفقیت هایتان در مقابل او صحبت کنید. ارتباط خود را با او به صورت سطحی نگه دارید.
دلیل حضور دوستان در زندگی این است که چیزی به ما اضافه کرده و دلیل حال خوبمان باشند. اما زمانی که یک دوست چنین رفتارهایی را از خود بروز میدهد؛ تنها باید از او فاصله گرفت و یا به طور کلی قطع ارتباط کرد. به همین بهتر است نشانه های رفتاری یک دوست حسود را شناخته و از او فاصله بگیرید. در این زمینه میتوانید با یک روانشناس نیز مشورت کنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه دوست حسود می توانید با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی آواژه از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت منزل با شماره 9099070354 تماس بگیرید.
منبع: دوست حسود